Web Analytics Made Easy - Statcounter

دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی

ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی

چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت
مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی

لخته خونی که برون از گلویت آوردم
ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی

باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است
نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی

یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت
ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی

آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی

داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم
داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی

این همه نیزه میان بدنت گم شده است
با که گویم محنت را جگرم سوخت علی

از همان دور شنیدم رجزت را پسرم
این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی

نعرة حیدری و نالة یا زهرایت
می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی

نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم
چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی

گر نیایند جوانان حرم یاری من
که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی

(محمود ژولیده)

قد رعنای تو چون سرو سپیدار شده
کربلا محو رخ احمد مختار شده

دور تا دور سرت آیینه می چرخانم
بسکه گیسوی بلند تو دل آزار شده

تا کمی راه روی این دل من می لرزد
قد طوبایی زهراست پدیدار شده

چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم
قامتت شانه به شانه با علمدار شده

گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا
تشنه ی وصلی و هنگامه ی دیدار شده

تا صدای تو شنیدم که پدر زود بیا
گفتم ای وای علی بی کس و بی یار شده

نیزه ها رفت چو بالا به سر خویش زدم
وسط معرکه این یاس گرفتار شده

کوچه ای باز شدو هر که زره آمدو زد
ماجرای تو شبیه درو دیوار شده

زشکافی که به پهلوی تو خورده پیداست
نوک نیزه اثرش چون نوک مسمار شده

دشمن آن بغض علی را سر تو خالی کرد
تن تو طعمه هر گرگ جگر خوار شده

بین محراب دو ابروی تو از هم شد باز
صورتت جلوه ای از حیدر کرار شده

خیز و زیر بغلم گیر و سوی خیمه ببر
ای جوانم ز غمت دیده ی من تار شده

اربا اربایی و کس معنی آن کی فهمد
این عبا تا به ابد محرم اسرار شده

(قاسم نعمتی)

نشد بلند شود هرچه سعی خود را کرد
نداشت فایده هر قدر که تقلّا کرد

دو پلک زخمی خود را گشود با زحمت
غریب کرب و بلا کمی تماشا کرد

پدر کنار تن او شبیه ابر گریست
کشید آه و نگاهی به «ارباً‌ اربا» کرد

گذاشت صورت خود را به صورت پسرش
دوباره مرگ خودش را پدر تمنّا کرد

دل امام دو عالم به یک نگاه شکست
نشست و زخم قدیمیِ کوچه سر وا کرد

شکافت بیشتر از پیش از دو سو پهلو
نداشت فایده هر قدر نیزه را تا کرد

کسی ز خیمه رسید و به دست زینبی‌اش
امام مرده‌ی خود را دوباره احیا کرد

(سید محمد جوادی)

بازدلشوره ای افتاده به جانم چه کنم
تندترمیزند آخرضربانم چه کنم

پسرم رفته و چندیست از او بی خبرم
باز هم بی خبری برده امانم چه کنم

آه یا راد یوسف پسرم برگردد
نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم

همه ترسم از این است صدایم بزند
دیر خود رابه کنارش برسانم چه کنم

گرگهادور وبر یوسف من ریخته اند
پدری پیرم وافتاده جوانم چه کنم

به زمین خورده انار من وصد دانه شده
جمع باید کنم او راو ندانم چه کنم

جگرسوخته ام را زحرم پوشاندم
مانده ام زار که باقد کمانم چه کنم

(محسن عرب خالقی)

قصد دارد بدود تاب و توانش رفته
پیرمردی که غریبانه جوانش رفته

هرچه میخواست که با پا برود باز نشد
عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته

وقت پیری همه امید پدرها پسراست
تکیه گاه قدو بالای کمانش رفته.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.

فرصت اینکه کند پا به رکابش هم نیست
دیر راهی شود از دست زمانش رفته

از سر ماذنه افتاد موذن برخاک
تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته


باچه ضجری به سر نعش علی می آید
باچه حالی که توان بهر بیانش رفته

آمد و دید پیمبر به زمین افتاده
آمد و دید که حیدر ضربانش رفته

هرچه میدید علی بود علی بود علی
بدنش بیشتر از حد مکانش رفته

آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند
که توان از بدن نیزه زنانش رفته

تیرها مثل حسن با بدنت لج کردند
هرچه تیر است دراین دشت نشانش رفته

عصمت الله به بالای سر شاه آمده
دید افتاده کنارش،  وَ جانش رفته..

نوبت کار جوانان بنی هاشم شد
کار بسیار جوانان بنی هاشم شد

سید پوریا هاشمی

به حرم تا که تو را از سفرت آورند

پدر پیر تو را پشت سرت آوردند

چقدر در سر راهم پر خونین دیدم

چه بلایی به سر بال و پرت آوردند

چنگ ها جوشن و خوود و سپرت را بردند

در عوض هرچه که می شد به سرت آوردند

نیزه هایی که هنوز از نوکشان می ریزد

لخته خون های گلویت خبرت آوردند

پشت تو تا به حرم پیش رخ نامحرم

شانه های خم زینب پدرت آوردند

تا در آغوش کشم جسم تو را بار دگر

تکه تکه تنی از دور و برت آوردند

آخرین عضو تو وقتی به حرم آید شکر

مادرت نیست بگویم پسرت آوردند

حسن لطفی

حتماً ز سینه قلب پدر کنده می شود

وقتی که بر زمین پسر افکنده می شود

افتد اگر خراش به یک ناخن پسر

پا تا سر پدر ز غم آکنده می شود

ای وای از دل پدری که مقابلش

گلبرگهای دسته گلش کنده می شود

بابا اگر که داغ جوان دید، ای خدا

تسلیتش کجای جهان خنده می شود؟

این یوسفِ که بود که اینبار واقعاً

دارد شکار گله ی درنده می شود

ارباب! این مگر که علی اکبر تو نیست

دارد شبیه بسمل پرکنده می شود

دیده ببند تا که نبینی تنش چه طور

پامال تیغ و نیزه ی برنده می شود

خون را گرفتی از گلویش تا نفس کشد

اما مگر عزیز دلت زنده می شود

گریه نکن اگر نشد آبش دهی حسین

ورنه امیر علقمه شرمنده می شود

زینب ز خیمه آمده تا یاری ات کند

دستش نزن حسین...پراکنده می شود

 علی صالحی

گاهی همه به دور پسر جمع می‌شوند

گاهی همه به دور پدر جمع می‌شوند

این‌ها كه دست و پای علی را گرفته‌اند

هشتاد و چار فاطمه سرجمع می‌شوند

وقتی میان خیمه نشسته، نشسته‌اند

وقتی كه می‌رود، دم در جمع می‌شوند

دارند این طرف چه‌قدر می‌شوند كم

دارند آن طرف چه‌قدر جمع می‌شوند

گیسوی خیمه ها همه آشفته میشود

دور و برش که چند نفر جمع میشوند

وای از علی عقابش اگر اشتباه رفت

وای از حسین دورش اگر جمع می‌شوند

یکطور میزنند علی را که بعد از آن

شمشیرهای تیز دگر جمع میشوند

خیلی تلاش میکند آقا چه فایده

این تکه تکه هاش مگر جمع میشوند

یک عده ای به دور پسر گریه میکنند

یک عده ای به دور پدر جمع میشوند

علی اکبر لطیفیان

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اشعار عاشورایی ماه محرم واقعه عاشورا جمع می شوند جمع میشوند چه کنم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۱۷۰۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ارسلان قبل از استقلال گیتار به دست شد (عکس)

به گزارش "ورزش سه"، امیرارسلان مطهری مهاجم باتجربه تراکتوری‌ها که نیم فصل از استقلال جدا شد و به جمع‌ سرخ‌پوشان پیوست چهره ویژه بازی این هفته دو تیم است.

مطهری که سال‌ها در استقلال توپ زد و یکی از مهاجمان محبوب هواداران آبی‌پوش محسوب می‌شود، همواره با شادی گل خاص خود که ادای گیتار زدن درمی‌آورد مورد توجه بوده و حالا او قبل از رویارویی با استقلال بار دیگر این شادی را به نمایش گذاشته است.

باشگاه تراکتور در فاصله باقیمانده تا دیدار با استقلال از پوستر جالب خود برای این بازی رونمایی کرده که تصویر مطهری روی آن قرار دارد. مهاجم باتجربه سابق استقلال در این تصویر لبخندی زیبا بر لب دارد و شادی گل معروف خود که ادای گیتار زدن است را به نمایش گذاشته است.

گفتنی است دیدار تراکتور و استقلال ساعت 17 روز چهارشنبه 12 اردیبهشت در ورزشگاه یادگار امام تبریز برگزار می‌شود.

دیگر خبرها

  • روز عشق ۱۴۰۳ + تاریخچه و پوستر Global Love Day
  • روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند
  • تراکتور، قبل از استقلال، گیتار را به دست ارسلان داد + عکس
  • ارسلان قبل از استقلال گیتار به دست شد (عکس)
  • جمشیدیان: شانس بردن سپاهان و پرسپولیس برابر است/ طلایی پوشان فوتبال را از ۲ قطبی در آوردند
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (11 اردیبهشت)
  • نکوداشت اکبر زنجان‌پور (عکس)
  • ادای احترام جانشین رئیس گروه مشاورین نظامی فرمانده معظم کل قوا به شهدای هویزه
  • ◄ کاربرد کلمات و عبارات حمل و نقلی در متون و اشعار فارسی
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (9 اردیبهشت)